به نظر ساده می‌رسد. اما بخش مهمی از تفاوت ما انسان‌ها با یکدیگر در دسته‌بندی همین باید‌ها و نبایدهاست.

نکته کوچکی در مدیریت زمان (و البته مدیریت همه منابع)

هر خبری را که می‌توانی نشنوی نشنو.

هر کتابی را که می‌توانی نخوانی نخوان.

هر تلفنی را که می‌توانی جواب ندهی جواب نده.

هر پیامکی را که می‌شود نخوانده پاک کرد، نخوانده پاک کن.

هر پیامکی را که می‌شود خواند و جواب نداد، بخوان و جواب نده.

هر تبریکی را که می‌شود نگفت، نگو.

هر تسلیتی را که می‌شود نگفت، نگو.

هر چه را که می‌شود نخورد، نخور.

هر چه را که می‌شود ننوشت، ننویس.

هر جا که می‌‌شود نباشی نباش.

هر پولی را که می‌شود هزینه نکنی نکن.

هر کامنتی را که می‌شود جواب ندهی جواب نده.

هر کسی را که می‌شود ندید، نبین.

هر چیزی را که می‌شود نیاموخت، نیاموز.

بی‌تردید می‌توانی وقتت را:

برای شنیدن خبرهایی بگذاری که باید بشنوی؛

و برای کتابهایی که باید بخوانی؛

و برای تلفن‌هایی که باید پاسخ بدهی؛

و برای پیامک‌هایی که باید بخوانی (اما نباید جواب بدهی)؛

و برای پیامک‌هایی که باید بخوانی و باید جواب بدهی؛

و برای تبریک‌هایی که باید بگویی؛

و برای تسلیت‌هایی که باید بگویی؛

و برای چیزهایی که باید بخوری؛

و برای چیزهایی که باید بنویسی؛

و برای جاهایی که باید بروی؛

و برای پول‌هایی که باید هزینه کنی؛

و برای کامنت‌هایی که باید پاسخ بدهی؛

و برای کسانی که باید ببینی؛

و برای چیزهایی که باید بیاموزی.

به نظر ساده می‌رسد. اما بخش مهمی از تفاوت ما انسان‌ها با یکدیگر در دسته‌بندی همین باید‌ها و نبایدهاست.

ضمن اینکه هر انسانی، دقیقاً‌ هر انسانی (شامل نویسنده‌ی همین مطلب) در هر تعاملی با تو می‌کوشد که فهرست بایدها و نبایدهای خودش را به تو تحمیل کند. این شامل دوست و دشمن، دور و آشنا و زن و مرد می‌شود و هیچ استثنائی ندارد. شاید نیت‌ها تفاوت کند، اما نفسِ عمل همان است.

به اندازه‌ای که این فهرست را به اختیارِ خود برمی‌گزینی، از بردگی – که حالتِ پیش‌فرضِ زندگی اجتماعی ما انسان‌هاست – دور می‌شوی.

پاسخ دهید