استاد نازنینی داشتیم در دوران دانشجویی،تلاش میکرد حرفهای درشت اجتماعی را به گونهای با شوخی و خنده بیان کند که آدم لذت ببرد. روز اول کلاس، آمد روی صندلی نشست و بیمقدمه و بدون حالواحوالپرسی رو به یکی از پسرهای کلاس کرد و گفت: “اگه امروز که از خونه اومدی بیرون، اولین نفر تو […]
زندگی روزمره
خود معمولی
معمولی بودن میتواند سخت ترین وضعیت ممکن باشد در زندگی. مثلن؟ شاگرد معمولی بودن. قیافه معمولی داشتن. دونده معمولی بودن و خطاط معمولی بودن و استارت آپر معمولی بودن و معمولی ساز زدن و معمولی رقصیدن و دوست معمولی داشتن. منظورم از معمولی همان است که عالی نیست، اما هست. فرهنگ ایده آل گرایی تیغ […]
زندگیمون مثل اینه که فاحشگی برا یه فاحشه عادت شده باشه.
این دنیا رو درنظر بگیر منظورم earth یاsolar systemیا galaxy نیست منظورم univers هست. از اول اول در نظر بگیر جهان چجوری تشکیل شده حالا با جزییات نه ولی فرایند بسیار بسیار پیچیده ای طی شده تا این شدیم بازم مهم نیست عمدی یا شانسی این اتفاقا افتاده یا نه.میلیار ها میلیارد سال گذشته از […]
یه مرحله از زندگی که انسانها میتوانند طی کنند
یه مرحله از زندگی که انسانها میتوانند طی کنند انسانها سه مرحله را در زندگی میتوانند طی کنند : 1⃣شادی جاهلانه که در بی خبری محض است به قول یکی از معلمانم خوش به حال آنکه کره خر آمد الاغ رفت .
آن چیزی که برای شما شفاف است برای طرف مقابلتان شفاف نخواهد بود.
شهروند: معلمی داشتیم که سر کلاس تمرین جالبی به ما میداد. میگفت روبروی کلاس بایستیم و سعی کنیم ریتم و ملودی یکی از آهنگهایی را که بسیار دوست داریم برای بچهها اجرا کنیم. حق نداشتیم کلمهای بر زبان بیاوریم و تنها باید با “آم و اوم و دیدیم و دودوم” میکوشیدیم که به بقیهی بچهها بگوییم […]
روشی ساده برای ایجاد عادتهای پایدار
گاهی بعضی کارهای ساده میتوانند بهرهوری ما را چند برابر کنند، با کمک آنها میتوانیم برنامهها و پروژههایی را که مدتهاست به تعویق انداختهایم عملی کنیم. یکی از روشهایی که من تجربه خوشآیندی از انجام آن دارم، انجام یک روز در میان کارهاست.
چقدر تغییر میکنیم!!
امروز صبح در حال مطالعهی خیلی جدی بودم که یک نفر برایم پیامی فرستاد. متن آن این بود: دوست خوب، غمها را از بین نمی برد، اما کمک میکند با وجود غم ها، محکم بایستیم. مثل چتر خوب. که باران را متوقف نمیکند، اما کمک میکند، آسوده زیر باران بایستیم. *** نگاه کردم و گفتم: […]
بهترین تلویزیون، تلویزیونی است که سوخته باشد…
داستان اسب تروا را شاید خوانده باشی. میگویند یونانیها پس از ده سال محاصره بی نتیجه تروا، اسبی بسیار بزرگ از چوب ساختند و بر دروازه شهر رها کردند و به سرزمین خود بازگشتند. ساکنان تروا، اسب را همچون غنیمتی ارزشمند، با خود به میدان اصلی شهر بردند و در پای آن به رقص و پایکوبی […]
اگر کسی را سرزنش کنید، سرزنش خواهید شد.
نمیدانم چرا هر وقت بحث تجربه میشو یاد پیرمردها می افتیم. در صورتیکه بعضی مسائل هست که که تجربه یه جوون بیست خورده ای ساله بیشتر از یه فرد 50 ساله هست. منظورم مسائل مرتبط با تکنولوژی و کوانتوم و روشهای تست زنی کنکور نیست . منظورم همین بعضی مسائل ساده زندگیه. چند سال پیش […]
هیچکس از متوسط اطرافیانش فراتر نمیرود
از اولین باری که برای کاری که انجام دادم، رسماً دستمزد گرفتم، بیست سال میگذرد. از اولین باری که لیست حقوق امضا کردم حدود ده سال میگذرد. در این میان، کارهای مختلفی را تجربه کردهام. از ویزیتوری برای مغازههای چراغ برق. تا معلمی در مدرسه و دانشگاه. از تعویض تراورسهای راهآهن در کویر مرکزی ایران […]